کشف رنگ جدید فراتر از طیف بینایی انسان با تکنولوژی Oz
- ۱۴۰۴/۰۱/۳۱

رنگهایی که هر روز در اطراف خود میبینیم، تنها بخش کوچکی از طیف وسیع نور هستند. چشم انسان به کمک سه نوع سلول مخروطی قادر است ترکیبی از نورهای آبی، سبز و قرمز را درک کند. اما سؤال اینجاست: آیا ممکن است رنگی وجود داشته باشد که هیچکس پیشتر آن را ندیده باشد؟
پاسخ دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا، برکلی به این سؤال، مثبت است؛ آنها با کمک فناوری جدیدی به نام «Oz» موفق به کشف رنگی تازه شدهاند که نام آن را «اولو» (Olo) گذاشتهاند.
در این مطلب از بازرگام مگ، از نحوه عملکرد بینایی انسان تا کشف رنگ جدید اولو با فناوری Oz و کاربردها و چالشهای آن را مرور میکنیم.
چگونه رنگها را میبینیم؟
برای درک اهمیت این کشف، باید بدانیم که سیستم بینایی ما چگونه کار میکند. شبکیه چشم انسان شامل سه نوع سلول مخروطی است:
- مخروطهای کوتاهموج (S): حساس به نور آبی
- مخروطهای میانموج (M): حساس به نور سبز
- مخروطهای بلندموج (L): حساس به نور قرمز
این سلولها با ارسال سیگنال به مغز، ترکیبی از این سه طیف نوری را تبدیل به ادراک رنگی میکنند. اما به دلیل همپوشانی در حساسیت این سلولها، مغز توانایی تفکیک برخی رنگها را ندارد. این همان جایی است که فناوری Oz وارد عمل میشود.
فناوری Oz چیست و چگونه کار میکند؟
Oz یک سامانه تحریک شبکیه با نور لیزر است که با دقت بسیار بالا، سلولهای مخروطی خاص را فعال میکند. در این پژوهش، دانشمندان سلولهای M (حساس به سبز) را تحریک کردند بدون آنکه سلولهای S و L را فعال کنند. نتیجه؟ ادراک یک رنگ کاملاً جدید که پیش از این در هیچیک از شرایط طبیعی دیده نمیشد.
پنج داوطلب در این آزمایش شرکت کردند. آنها همگی گزارش دادند که رنگی «سبز-آبی با اشباع بالا» را تجربه کردهاند که برای توصیف آن از واژهای جدید استفاده شد: اولو (Olo).
مقالات مرتبط
رنگ اولو: از یک تجربه ذهنی تا تأیید علمی
توصیف شرکتکنندگان از این رنگ متفاوت بود، اما اشتراکهایی نیز داشتند: اشباع بالا، حس بین سبز و آبی، و حالتی غیرقابل مقایسه با رنگهای مرسوم. برای بررسی صحت این ادراک، دانشمندان آزمایشهایی با نور لیزر تکرنگ و کاهش اشباع رنگهای موجود انجام دادند. نتایج نشان داد که شرکتکنندگان توانستند اولو را بهعنوان رنگی واقعی و نه صرفاً یک توهم بصری شناسایی کنند.
چرا کشف رنگ Olo اهمیت دارد؟
کشف Olo فقط به معنای دیدن یک رنگ جدید نیست؛ این دستاورد، درک ما از ادراک رنگی را متحول میکند. مغز انسان انعطافپذیرتر از آن چیزی است که تصور میشد. این موضوع میتواند کاربردهای فراوانی داشته باشد:
- پزشکی و درمانهای بینایی
- طراحی نمایشگرهای نوین با رنگهای گستردهتر
- کاربرد در هنر دیجیتال، طراحی بازی و گرافیک
تصور کنید طراحان بتوانند رنگهایی را در آثار خود بگنجانند که فراتر از طیف مرئی هستند؛ تجربهای که مخاطب را به دنیایی کاملاً نو میبرد.
محدودیتها و چالشهای پیش رو
فناوری Oz هنوز در مراحل اولیه و آزمایشگاهی است. استفاده گسترده از آن نیازمند تحقیقات بیشتر درباره ایمنی، پایداری ادراک رنگ و اثرات جانبی طولانیمدت است. یکی از چالشهای اصلی، تحریک دقیق سلولهای خاص بدون آسیب به سایر بخشهای شبکیه است. هرگونه انحراف میتواند منجر به ادراک اشتباه یا آسیب دائمی شود.
آیا آیندهای با رنگهای بیشتر ممکن است؟
کشف Olo ممکن است تنها آغاز یک انقلاب در ادراک رنگ باشد. اگر مغز انسان قادر است با کمک تحریک هدفمند، رنگهای جدیدی را درک کند، آیا این امکان وجود دارد که در آینده بتوانیم طیفهایی کاملاً جدید را ببینیم؟ این موضوع نه تنها علمی، بلکه فلسفی نیز هست: آیا آنچه میبینیم واقعیت مطلق است یا بازتابی از محدودیتهای حسی ما؟
سخن پایانی: جهان همچنان رنگیتر از آن چیزی است که میدانیم
کشف رنگ Olo ما را با این حقیقت مواجه میسازد که دنیای پیرامونمان ممکن است فراتر از آن چیزی باشد که میبینیم. با پیشرفتهای علمی و فناوری، نه تنها مرزهای ادراک ما گسترش مییابد، بلکه نگاهمان به خود واقعیت نیز دگرگون میشود.
منابع: